سوار موتور نشده بودم که از صدقه سری فرقه تبهکاران ، بی هیچ دلیل موجهی اونم تجربه کردم
40 ساله که در نکاح فراعنه هستیم ما را از داعش می ترسونن
یه مثل ترکی هست که ترجمش میشه " یه پیرزن را از چی می ترسونی؟!"
چند روزی بود سر همین موضوع اعصابم بهم ریخته بود، شکایتم کردم و خیلی شجاعانه از حقم دفاع کردم هر چند به نتیجه ملموسی نرسید و اصولا قرار هم نبود برسه ولی خواستم اعتراضی کرده باشم تا بدانند هستند کسانی که اعتراض می کنند
یعنی به مرحله ای رسیدیم که وقتی از خونه میآی بیرون باید پشت سرت آب بریزن و وقتی برگشتی با حلقه ی گل ازت استقبال کنند، خدا رو شکر عوضش امنیت داریم!!!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر