به وبلاگ من خوش آمدید
‏نمایش پست‌ها با برچسب فیلم. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب فیلم. نمایش همه پست‌ها

Firebird (2021 film)

  پرنده آتشفام فیلم عاشقانه درام جنگی بر اساس داستانی واقعی به کارگردانی پیتر ریبن محصول سال ۲۰۲۱ است.  

 

پ.ن

زار زار با فیلم گریه کردم

فیلم خیلی تاثیرگذاری بود مخصوصا هم که داستانش واقعی بود بیشتر تاثیر داشت

لعنت به ک.گ.ب

فیلم کوتاه goodby charley


فیلم کوتاه بسیار غم انگیز "خداحافظ  چارلی" که با آهنگ سریال ترکی siyah beyaz ask ادیت کردم البته برای هماهنگی آهنگ با فیلم مجبور شدم کمی از فیلم را کوتاه کنم

پ.ن
برای تماشای فیلم کوتاه goodby charley با صدای اورجینال در یوتیوب کلیک کنید

منم همون کسی که ساده بود دلش


سریال اسپانیایی elite که فصل اولش سال 2018 پخش شد درباره ی چند دانش آموز طبقه کارگری هست که به یک مدرسه خصوصی می روند بخشی از سریال مربوط به رابطه ی عاشقانه همجنسگرایانه  ander و omar میشه که ander پسری پرشروشور و ثروتمند با خانواده ای روشنفکر هست و omar پسری مسلمان سر به زیر است که فروشنده ی ماریجواناست تا بتوونه با پولش خانه ی پدریش را ترک کنه
می توونید قسمت های مربوط به داستان ander و omar را از یوتیوب تماشا کنید

پ.ن
چند روزیه حالم خوب نیست اولش به علت زیاد خوردن چای با دارچین دچار مسمومیت با دارچین شدم بعد سرماخوردگی که اصلا خوب نمیشه
فکر کنم چشم زدن! گاهی هم قلبم نامنظم میزنه سرما خوردگی امونمو بریده از طرفی جدیدا متوجه شدم که تشنگی شدید از علایم دیابته و من چند سالی میشه که احساس تشنگی دارم باید سر فرصت برم و خودمو چک آپ کنم

and i love you

_ خوبی؟
+ آره شکایتی ندارم ، فکر کنم هرگز بهتر از این نبودم
_ خوبه ، خوشحالم
+ ممنون برای اینکه اومدی پیشم
_چطور با خودت فکر کردی که من اینجا نمی آم؟ یا که فراموشت می کنم؟
+ حق باتوئه ، من فقط همیشه تو را اینجا می بینم
_ واسه همینه که تو از همه چی خبر داری
+ اینقدر ناراحت نباش! همیشه چیزایی برای انجام دادن هست ، چیزاییی برای سرگرم شدن
_گاهی به همه ی چیزاییی که ما می توونستیم باهم انجامشون بدیم فکر میکنم
+ ول کن اینارو!!! تو بلاخره کسی را واسه خودت پیدا خواهی کرد
_ فکر نکنم کسی بتوونه مثل تو باشه
+ داری منو دست میندازی؟!!! ... البته که کسی نمی توونه مثل من باشه
_ با تو انگار یه گوله آتیش داشتم!
+ این روزا چیزای باورنکردنی ای می توونم انجام بدم!
_ می توونم تصور کنم. اینروزا بیشتر از همیشه دور وبرت را بهم می ریزی. دید میزنی! کلی دخترای جور واجور می بینی اینجا!
+ تو کی می خوای یه فرصت دیگه به خودت بدی تا باکسی باشی؟
_ آسون نیست
+ اما تو اگه بخوای هر کاری را می توونی انجام بدی
_ ولی اون واسه وقتی بود که تو هم بودی اما الان همه چیز بغرنج شده ، هیشکی کمک نمی کنه تا بهش فکر نکنم. هر روز می ام اینجا تا ببینمش. من یه احمقم! ... می دوونی که اونم هنوز دوستم داره و این هر چیزی را سخت تر می کنه
+ ببین بعضی چیزا خیلی خوبه که اتفاق می افتن. اگه اونم غرور تو را داشت و نمی خواست تو را ببینه یا که باهات حرف بزنه ...
_ اون واقعا حق داره که اینطور فکر کنه... من خیلی آسب دیدم
+هردوتون بهم آسیب رسوندین
_من آرزو داشتم که این اتفاق برای هردومون بود تا این "احساس کردن" متوقف می شد!
+گوش کن هیچ چیز ابدی نیست. اما من می خواستم همیشه با تو باشم و هرگز ترکت نکم
_ من فقط با این خوشحال میشم که بدونم روزی پیش هم برمیگردیم "من و تو"
+ البته شکی نیست
_این گلها را برای تو آوردم ، امیدوارم خوشت بیاد، نمیدونستم که چه چیز دیگه ای بخرم
+دوستت دارم عزیزم
_منم دوستت دارم
پ.ن
پیشنهاد میکنم فیلم کوتاه "and i love you" را ببینید ، منو که یه گریه انداخت
برای تماشای موزیک ویدیوی 6 days از mahmut orhan & colonel bagsho کلیک کنید

مرا با نام خودت صدا کن




به اندازه ی کافی باهوش هستی که بدونی چیزی که شما دو تا داشتید چقدر کمیاب و چقدر خاص بود
شما دوتا خیلی خوش شانس بودید که همدیگرو پیدا کردید
می دونی دنیا وقتی که کمترین انتظار را داری از فریبنده ترین راه نقاط ضعقتو پیدا می کنه
فقط یادت باشه من اینجام
الان ممکنه احساسی نداشته باشی
شاید هیچوقت نمی خواستی احساسی داشته باشی و شاید من اون کسی نباشم که بخوای باهاش درباره ی این چیزا صحبت کنی اما احساسی را داشته باش که واضح بود داشتی
ببین... تو یه دوستی زیبا داشتی شاید بیشتر از یه دوستی و من بهت غبطه می خورم
توی زادگاه من بیشتر والدین امیدوار بودند که همه چیز تموم بشه بره و دعا می کردند که پسرشون روی پاهاش بایسته اما من همچین پدری نیستم
ما کلی احساساتمون را دور می ریزیم تا زودتر خوب بشیم ... که تا سی سالگی می بینیم که احساسی واسمون نمونده و هر دفعه می خواهیم با یه نفر جدید شروع کنیم ،کمتر و کمتر بهش احساس داریم اما اینکه خودتو مجبور کنی احساسی نداشته باشی همانطور که هیچ حسی نداشته باشی خیلی حیفه!
خیلی حرف زدم؟ پس یه چیز دیگه هم می گم تکلیفو مشخص می کنه
من شاید تا اون حد رسیده باشم اما من هیچوقت چیزیو که شما دو تا داشتید نداشتم همیشه یه چیزی منو عقب نگهداشت یا یه چیزی سر راهم بود
اینکه چه جوری زندگی کنی به خودت ربط داره . فقط یادت باشه قلب و جسممون فقط یکبار بهمون داده میشه و قبل از اینکه خبردار بشی دلت خسته میشه و جسمت هم که یه وقتی می رسه که کسی بهش نگاه نمی کنه چه برسه به اینکه نزدیکش بیاد
الان ... غم داری ... درد هم داری  ... اینا رو تو خودت نریز و با اینا لذتی را که احساس کردی را هم ابراز کن

انیمیشن کوتاه arrival

انیمیشن کوتاه arrival ساخته ی alexmyung 

این انیمیشن درباره ی جوان همجنسگرایی است که به دلیل مهاجرت به  شهر از زندگی روستایی و شاد خود درکنار مادرش جدا میشود
او که جرأت آشکارسازی همجنسگرا بودنش را ندارد دچار بحران می شود

برای تماشای این انیمیشن در یوتیوب کلیک کنید 

من از مرگ نمی ترسم

آبان وخورشید نام فیلم کوتاهی است درباره ی عشق دو همجنسگرا ....
که با توجه به قوانین ایران به اعدام محکوم می شوند ...



برای تماشای فیلم کوتاه آبان و خورشید در یوتیوب کلیک کنید

پ.ن
فیلم تاثیرگذاریه طوری که در پایان فیلم شروع به گریه کردم
من از مرگ نمی ترسم ولی جدایی از کسی که دوستش داری ترسناک و عذاب آوره
حرف های آبان به خورشید تو لحظه ی پایانی منو به گریه انداخت. حرفایی که منم اگه تو اون لحظه و اون موقعیت و دم مرگ بودم میگفتم

آیا عشق به تنهایی کافیست؟


هم‌جنس‌گرایی در دنیای این فیلم هنجار است و هر کس غیرهمجنس‌گرا باشد تابوشکن و ناهنجار شمرده می‌شود. فیلم به زندگی دختری می‌پردازد در خانواده‌ای با دو مادر که در آغاز نوجوانی دلداده‌ی پسری از میان هم‌مدرسه‌ای‌هایش می‌شود. پسر، که او هم دختر را دوست دارد و در خانواده‌ای با دو پدر زندگی می‌کند ...

               
نشان دادن دنیایی همجنسگرا به عنوان هنجار عمومی و پررنگ کردن مصائب دگرجنس‌گراها در این دنیا مشکلات کوئیرها را در دنیای واقعی بخو بی نشان می‌دهد و برای عموم ملموس‌تر می‌کند.


برای تماشای فیلم کوتاه « آیا عشق به تنهایی کافیست؟ » با زیر نویس فارسی در یوتیوب کلیک کنید
پ.ن
گوشی موبایل اشلی(نقش اول فیلم) از مال منه واسه همین صدای اس ام اس های بی وقفه و توهین آمیز همکلاسی هاش برام خیلی تاثیر گذار شده بود. گریه کردم