دلم ميخواهد شب باشد، من باشم و تو ...
به خيالم تو خواب باشي ...
نگاهت كنم، آرام ببوسمت...
نوازشت كنم...
و آرام بگويم دوستت دارم ...
و تمام حرفهاي دلم را كه وقتي نگاهم ميكني نميتوانم بگويم عاشقانه نجوا كنم...
و تو در سكوت بشنوي و از عشقم سر كيف شوي ، اما ...
چشمانت را باز نكني و به خيالم خواب باشي...!
من هم به خيالت ندانستم كه بيداري ... !
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر