به وبلاگ من خوش آمدید

با تو شراب می خواهد دلم


هوس بوسه ی شب دارد تنم ، شراب می خواهد دلم
طلب قصه ی خوب دارد تنم ، شراب می خواهد دلم
شوم مست و سر مست از شراب ، با تو شراب می خواهد دلم
شوم خمارو در آغوش تو در خواب ، با تو شراب می خواد دلم
بگذار حسادت کنند در عمق شبِ بی ماه ،  ستاره ها
بگذار ساقی شراب باشمو بی فکر شده از دغدغه ها
آنگه که خاموش شد کور سوی نور از دور
آنگه که مست گشتیم از سرخی انگور
طوفان کنیم خنده هایمان را ، در هم ببافیم تمان را
بپیجانم خودم را ، ببوسم طعم نفست را
ببوسد لبانت لبم را 
بلغزد زبانت بلیسد تنم را
ببوید مشامت وجودم را
تاکه باطل کنی طلسمِ هجرانِ دلِ تنگم را
تا که بگشایی قفسِ پژمانِ سیهِ شبم را


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر