به وبلاگ من خوش آمدید

من بهترین مامان دنیا را ندارم ولی مامانم بهترین پسر روی زمینو داره

 به یه مشکل خوردیم تو شهرداری اونم به خاطر اعمال نفوذ یه گردن کلفت اوباش که باید خودش پاسدار قانون و عدالت باشه اما از قدرتش سو استفده می کنه
البته چند ساله ولی دست بردار نیست و بهمون میگن با بد آدمی طرف هستین؛ خدا به دادتون برسه! عملا قوانین جاری کشور حتی مصوبات دیوان عدالت اداری را هم اجرا نمی کنند!
منم فقط نگران مامانمم، می ترسم سکته کنه، همش دلداریش می دم البته از ظلمی که میشه هم خشمگینم
و میگن ظلم هیچ وقت پا برجا نمی مونه ...
کافیه تو تاکسی به حرف دل مردم گوش کنیم تا بفهمیم که گرانی مهمترین عامل خشم مردم و نارضایتیشون نیست
یکی از سازمان بیمه می ناله یکی از بانک شاکیه یکی از کمیته امداد می گه و...
گرانی یک مشکل اقتصادیست که مردم باهاش کنار می ان ولی ظلم چیزیست که هیشکی باهاش کنار نمی آد
و ظلم تو کشور بی داد می کنه
ظلم باعث ایجاد حس ترس در مردم میشه و این ترس ...
و این ترس مشت مشت جمع میشه ، سنگ به سنگ بالا می ره و بدل به کوه عظیمی از خشم می شه
باید از اون خشم ترسید
تاریخ به یاد داره که شوروی ابرقدرتی بود که بمب اتم داشت ؛ آدم فضا می فرستاد ، وسیعترین کشور جهان بود ؛ کلی متحد داشت ولی ...



تو کشوری زندگی می کنیم که سردار سابق نیروی انتظامیش به خاطر فساد مالی برکنار میشه
رئیس قوه ی قضائیش به خزانه ی نظام دست برد زده!
برادر رؤسای دو قوه عامل دلالی و رشوه گیری است
بزرگترین اختلاس های تاریخ کشور در دولت پاک دست اتفاق می افته
پ.ن
من زیاد نگران بابام نمی شم
مامانم گفته که تا دوسال دیگه همه چیزمونو می فروشیم می ریم استانبول خونه می خریم... به مامانم می گم شوخی شوخی می گی یا جدی می گی ؟ میگه جدی می گم
میگم تا تنوره داغه و عصبانی هستی همه چیزو بفروشیم بریم! میگه نه جدی جدی میگم تا دوسال دیگه می ریم استانبول!(حالا معلوم نیست سر حرفش بمونه یا نه... اگه ما بریم کل خونواده پشت سرمون میآن اصلا خالم همون هفته اول پامیشه میآد... همه به فکر رفتنن ولی انگار هیشکی جسارتشو نداره ، فقط کافیه یکی بره راه را واسه اومدن بقیه باز کنه (!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر