یادمان باشد که :در حرکت همیشه افق های تازه هست
یادمان باشد که : دست به کاری نزنم که نتوانم آنرا برای دیگران ! تعریف کنم
یادمان باشد که : آنها که دوستشان می دارم می توانند دوستم نداشته باشند
یادمان باشد که : باور هایم شاید دروغ باشند
یادمان باشد که : لبخندم را توى آیینه جا نگذارم
یادمان باشد که : لزومی ندارد همانقدر که تو برای من عزیزی ، من هم برایت عزیز باشم
یادمان باشد که : محبتی که به دیگری می کنم ارضای نیاز به نمایش گذاشتن مهر خودم نباشد
یادمان باشد که : اندک است تنهایی من در مقایسه با تنهایی خورشید
یادمان باشد که : تا وقتی اوضاع بدتر نشده ! یعنی همه چیز رو به راه است
یادمان باشد که : هوشیاری یعنی زیستن با لحظه ها
یادمان باشد که : آرامش جایی فراتر از ما نیست
یادمان باشد که : من تنها نیستم ما یک جمعیتیم که تنهائیم
یادمان باشد که : برای پاسخ دادن به احمق ، باید احمق بود
یادمان باشد که : لازم است گاهی با خودم رو راست تر از این باشم که هستم
یادمان باشد که : سهم هیچکس را هیچ کجا نگذاشته اند ، هرکسی سهم خودش را می آفریند
یادمان باشد که : پیش ترها چیز هایی برایم مهم بودند که حالا دیگر مهم نیستند
یادمان باشد که : نیازمند کمک اند آنها که منتظر کمکشان نشسته ایم
یادمان باشد که : من « از این به بعد » هستم ، نه « تا به حال»
یادمان باشد که : هرگر به تمامی نا امید نمی شوی اگر تمام امیدت را به چیزی نبسته باشی
یادمان باشد که : غیر قابل تحمل وجود ندارد
یادمان باشد که : گاهی مجبور است برای راحت کردن خیال دیگران خودش را خوشحال نشان بدهد
یادمان باشد که : خوبی آنچه که ندارم اینست که نگران از دست دادن اش نخواهم بود
یادمان باشد که : با یک نگاه هم ممکن است بشکنند دل های نازک
یادمان باشد که : بجز خاطره ای هیچ نمی ماند
یادمان باشد که : وظیفه ی من اینست: «حمل باری که خودم هستم» تا آخر راه
یادمان باشد که : منتظر ِ تنها یک جرقه است ، انبار مهمات
یادمان باشد که : کار رهگذر عبور است ، گاهی بر می گردد ، گاهی نه
یادمان باشد که : در هر یقینی می توان شک کرد و این تکاپوی خرد است
یادمان باشد که :همیشه چند قدم آخر است که سخت ترین قسمت راه است
یادمان باشد که : امید ، خوشبختانه از دست دادنی نیست
یادمان باشد که : به جستجوى راه باشم ، نه همراه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر