مثل همیشه لنگه ظهر بیدار شدم
دیگه مثل همیشه خوابهای عجیب نمی بینم
خوابهام هم تکراری شدن دیگه
یه خورده ثانیه ها رو میشمارم
جدول حل میکنم
یه سری به سایت و کل کل با برادر زاده و ...
عصر می زنم بیرون
میرم ببینم خدای نکرده خیابونی کم نشده باشه
نه ... همه خیابونا سرجاشن ... وجب به وجب
حتی آدما هم همون آدمای دیروزا
تکراری ...
فقط رنگ لباسشونه که عئض شده
پسر خوشگله ی مغازه دار تو مغازه شه
اوه اوه اون پسر مو بلنده که همیشه ماسک میزنه ... بازم ماسک زده ... حتی رنگ ماسکشم همون ماسک دیروزه !!! ... آخه چرا ماسک میزنه ؟ ... من دوست دارم اونو بدون ماسک ببینم ... نکنه آسم داره ؟ ...
اون پسره که دومینه میزنه هم بود .. امروز تی شرت سفیده شو پوشیده بود ... دیروز تی شرت زرده و پری روز تی شرت سیاهه ...
پسر " قود فاکر" هم اومده !!!
قد بلند ... قوی ... خوشتیپ
یه دور کامل چرخیدمو به عقبم نگاه کردم وقتی از جلوم رد شد... آبرو ریزی شد ...با خودم گفتم : وای امیر به خودت بیا مردم که نمی دونن تو یه همجنسگرایی ...
اه اه اون پسر جلفه هم اومده ... اه این چرا این جوریه ... شبیه گرگینه هاست
همین طور دارم پسرا رو نیگاه میکنم
نمی دونم چندمین دوریه که دارم فلکه بزرگ !!! ولی عصر رو میچرخم ... رو سنگ فرش ... فلکه بازار ...
وااااای عشق منم اومد ....!!!
یه پسر قد بلند با موهای بلند و تا حدودی لخت و خرمایی ... یه ته ریش هم داره که جذابترش میکنه ... قوی هم هست ولی نیاز داره که بازم بره باشگاه !!!
قبلتر هااا موهاش بلند تر بود جذابتر میشد ... الانموهاشو کمی کوتاه کرده
تازگی ها اسمشو هم متوجه شدم
وقتی دوستاش صداش زدن شنیدم ... فروخ ...
چند چهره آشنا و چند سلام الکی و زورکی ...
و یه پسر که من عاشقانه دوستش دارم ... کاش همجنسگرا بود ... نمی دونم شاد باشه ... کاش باشه ... کاش یه روزی بفهمم ... خوشگل ... واسه من که خوشگله ... با یه هیکل قوی و ورزشکارانه ... وقتی میخنده اونقدر جذاب میشه که ... از اینکه به من نگاه میکنه خوشم میاد ... ولی من خجالت میکشم ... زود نگاهمو میدزدم ... عاشق نگاهشم ... عاشق هیکلشم که از دور هم میشناسمش ...کاش یه روزی دوست پسر من شه ... خوش به حال زنش !!!
چهره های آشنا و غریبه ... چهره های جدید و تکراری ...
روز مرگی یعنی همین
و زندگی بی عشق یعنی همین روز مرگی
شب جنازتو برسون خونه ... بشین یه خورده فیلم ببین .... جدول حل کن
خدای من همه جوابهای جدولا هم تکرارین
و باز شب و باز دلتنگی ... دلتگی برای یک آغوش گرم ... یک دست پر نوازش
یک آه سرد ...
دیگه مثل همیشه خوابهای عجیب نمی بینم
خوابهام هم تکراری شدن دیگه
یه خورده ثانیه ها رو میشمارم
جدول حل میکنم
یه سری به سایت و کل کل با برادر زاده و ...
عصر می زنم بیرون
میرم ببینم خدای نکرده خیابونی کم نشده باشه
نه ... همه خیابونا سرجاشن ... وجب به وجب
حتی آدما هم همون آدمای دیروزا
تکراری ...
فقط رنگ لباسشونه که عئض شده
پسر خوشگله ی مغازه دار تو مغازه شه
اوه اوه اون پسر مو بلنده که همیشه ماسک میزنه ... بازم ماسک زده ... حتی رنگ ماسکشم همون ماسک دیروزه !!! ... آخه چرا ماسک میزنه ؟ ... من دوست دارم اونو بدون ماسک ببینم ... نکنه آسم داره ؟ ...
اون پسره که دومینه میزنه هم بود .. امروز تی شرت سفیده شو پوشیده بود ... دیروز تی شرت زرده و پری روز تی شرت سیاهه ...
پسر " قود فاکر" هم اومده !!!
قد بلند ... قوی ... خوشتیپ
یه دور کامل چرخیدمو به عقبم نگاه کردم وقتی از جلوم رد شد... آبرو ریزی شد ...با خودم گفتم : وای امیر به خودت بیا مردم که نمی دونن تو یه همجنسگرایی ...
اه اه اون پسر جلفه هم اومده ... اه این چرا این جوریه ... شبیه گرگینه هاست
همین طور دارم پسرا رو نیگاه میکنم
نمی دونم چندمین دوریه که دارم فلکه بزرگ !!! ولی عصر رو میچرخم ... رو سنگ فرش ... فلکه بازار ...
وااااای عشق منم اومد ....!!!
یه پسر قد بلند با موهای بلند و تا حدودی لخت و خرمایی ... یه ته ریش هم داره که جذابترش میکنه ... قوی هم هست ولی نیاز داره که بازم بره باشگاه !!!
قبلتر هااا موهاش بلند تر بود جذابتر میشد ... الانموهاشو کمی کوتاه کرده
تازگی ها اسمشو هم متوجه شدم
وقتی دوستاش صداش زدن شنیدم ... فروخ ...
چند چهره آشنا و چند سلام الکی و زورکی ...
و یه پسر که من عاشقانه دوستش دارم ... کاش همجنسگرا بود ... نمی دونم شاد باشه ... کاش باشه ... کاش یه روزی بفهمم ... خوشگل ... واسه من که خوشگله ... با یه هیکل قوی و ورزشکارانه ... وقتی میخنده اونقدر جذاب میشه که ... از اینکه به من نگاه میکنه خوشم میاد ... ولی من خجالت میکشم ... زود نگاهمو میدزدم ... عاشق نگاهشم ... عاشق هیکلشم که از دور هم میشناسمش ...کاش یه روزی دوست پسر من شه ... خوش به حال زنش !!!
چهره های آشنا و غریبه ... چهره های جدید و تکراری ...
روز مرگی یعنی همین
و زندگی بی عشق یعنی همین روز مرگی
شب جنازتو برسون خونه ... بشین یه خورده فیلم ببین .... جدول حل کن
خدای من همه جوابهای جدولا هم تکرارین
و باز شب و باز دلتنگی ... دلتگی برای یک آغوش گرم ... یک دست پر نوازش
یک آه سرد ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر