به وبلاگ من خوش آمدید
برای لقمه ای نان بود




الهی کامبیزت بمیره الهی محمدباقرت بمیره الهی محمدامینت بمیره الهی پرستوت بمیره!

"در خون من" مبارزات شان مندز را با اضطراب بیان می کند. این اولین بار است که این خواننده به طور عمومی درباره تجارب خود با اختلال اضطراب صحبت کرده است.
مندز در تصمیم خود برای نوشتن این آهنگ میگوید «چیزی جدی تر به عنوان مضطرب بودن نه آن اضطرابی که همه می توانند داشته باشند و به آن گوش دهند و یا با آن ارتباط برقرار کند یا آن را درک کند».سپس او افزود: "گاهی اوقات دو ساعت طول می کشد، گاهی اوقات یک روز طول می کشد و گاهی اوقات پنج دقیقه طول می کشد".او تاکید کرد که "نقطه ای از آهنگ این است که مهم نیست که چه مدت طول می کشد، شما می توانید با پایان قوی تر و یا با به انتها رسیدن از آن بیرون بیایید "
شان مندز همچنین بیان کرد: "من با یک دکتر چند باری حرف زدم [...] درمان چیزی است که برای تو کار می‌کند. درمان گوش کردن به موسیقی و دویدن روی تردمیل است، درمان رفتن به شام با دوستان است. چیزی است که تو را از افکارت منحرف می‌کند تا به تو کمک کند که شفا پیدا کنی بنابراین بستگی داره که شما چه فکری دربارهٔ درمان می‌کنید. من یک تلاش آگاهانه انجام دادم تا بیشتر با مردم در زندگی ارتباط داشته باشم. من متوجه شدم که خودم را از همه جدا کرده‌ام و فکر می‌کردم که این به من کمک می‌کند تا با آن مبارزه کنم سپس فهمیدم که تنها راهی که میتونم با آن مبارزه کنم اینه که کاملاً مسئله را باز کنم و بزارم مردم وارد شوند."


پ.ن:
یه مدته اصلا خوب نیستم نه اینکه تو بحران باشم ولی خوب نیستم

فقط آنفولانزای h1n1 را کم داشتیم
یعنی غول مرحله آخری وجود داره؟ یا که خدا شوخیش گرفته با ما؟
شدم مکارم شیرازییییییی!!!!
خوب نمیشم! زمین گیر شدم!