دانلود کلیپ ویدیوی papi از جنیفرلوپز
اون روز که یه هویی دستشوییم گرفت...
بیرون بودم.مجبور شدم برم توالت عمومی واسه جیش ...
همینطور که به سمت توالت عمومی نزدیک یه مسجد در حال حرکت بودم...
متوجه حضور محسوس پسرای خوش تیپ و خوش قدوبالا شدم...
هرچه نزدیکتر میشدم به توالت ؛ تعداد پسرای باکلاسم بیشتر میشد
دیگه شهر بهم ریخته بود...
همه میخواستن برن دستشویی
رسیدم.رفتم تو...
هیییییییییی!!!
توالت پر بود از پسر ... به صف کشیده بودن واسه جیش!!! ...
به جای بوی گوه ؛ بوی عطر و ادکلن پیچیده بود تو توالت!!! ...
دلم نمیخواست بیام بیرون ...D:
همچین اتفاقی یه جورایی واسه جنیفرلوپز افتاده!!!
شهر واسه خاطر جنیفرلپز به هم میریزه ...
کلیپ جالبیه از جنیفرلوپز به تقلید از اتفاقی که واسه من افتاده!!!D:
برای دانلود کلیپ روی عکس کلیک کنید.
Your very own lullaby
موزیک ویدیویی که شیرینی عشق و تلخی تنهایی را به تصویر میکشد
موزیک ویدیویی که لذت بچه دار شدن و ثمره یک عشق را به تصویر میکشد
حادثه ای که یک همجنسگرا آن را تجربه نخواهد کرد
بعضی وقتها ... که نه ... خیلی وقتها به زندگی غیرهمجنسگراها حسودیم میشه
به طبیعت زندگیشون ...
به زندگی سالمشون ...
دلم مدتهاست در انتظار یک عشق در پنجره ای به وسعت زندگی نشسته است
موزیک ویدیویی که لذت بچه دار شدن و ثمره یک عشق را به تصویر میکشد
حادثه ای که یک همجنسگرا آن را تجربه نخواهد کرد
بعضی وقتها ... که نه ... خیلی وقتها به زندگی غیرهمجنسگراها حسودیم میشه
به طبیعت زندگیشون ...
به زندگی سالمشون ...
دلم مدتهاست در انتظار یک عشق در پنجره ای به وسعت زندگی نشسته است
برای دانلود ویدیو کلیپ بسیار زیبای آهنگ lullaby از گروه nickelback روی عکس کلیک کنید
تولد وبلاگ من
وبلاگ من یک ساله شد
خواستم چیزی بنویسمخواستم از دلبستگی شدیدی که نسبت به وبلاگم پیدا کردم بگم ... از دوستای وبلاگنویسم ... از هم احساسهام ...
چیزی واسه گفتن ندارم
هیچی ...
جز اینکه این وبلاگ داره لحظات زندگیمو ثبت میکنه
این وبلاگ منو یه جورایی با تعدادی از رنگینکمونی ها پیوند داد که شبیه خودمن و من دیگه مثل فبل احساس غریبگی نمیکنم هرچند احساس تنهایی همیشه با من است
هفت سین خالی از یه سین سایه دستاتو می خواد
هفت سین خالی از یه سین دیوان حافظ تو بغل
تا که تو از راه نرسی نه شعر می خونم نه غزل
تو باید از راه برسی به مرز و بوم این دیار
تا از حضورت حس کنم رسیده عطر نوبهار
روزی که از راه برسی زمستون از پا در میاد
هفت سین خالی از یه سین سایه دستاتو می خواد
تن پوش تازه بر تن و گم شدنم تو آینه
وقتی که تو کنارمی هر روز نوروز منه
تن پوش تازه بر تن و گم شدنم تو آینه
وقتی که تو کنارمی هر روز نوروز منه هرروز نوروز منه
دلم ازت جدا نشد نفس تو رو نفس کشید
یه سال از این دوری گذشت قصه به آخر نرسید
به آرزوی دیدنت هفته به هفته نو شدم
جمله باز می بینمش وعده من شدبه خودم
تو داری از راه می رسی زمستون ازپا در میاد
هفت سین خالی از یه سین سایه دستاتو می خواد
تن پوش تازه بر تن و گم شدنم تو آینه
وقتی که تو کنارمی هر روز نوروز منه
تن پوش تازه بر تن و گم شدنم تو آینه
وقتی که تو کنارمی هرروز نوروز منه
تن پوش تازه بر تن و گم شدنم تو آینه
وقتی که تو کنارمی هر روز نوروز منه
تن پوش تازه بر تن و گم شدنم تو آینه
اشتراک در:
پستها (Atom)