به وبلاگ من خوش آمدید

کلبه ذهنم قصری از عشق شده است

چه زیباست زندگی در کلبه
در کلبه چوبی کهنه بالای تپه ی دشت لاله ها
و دستها که سر می خورد روی گونه ها و با خود می برد قطرات اشک را
و آنگاه بوسه
پیشانی در پیشانی
دماغ به دماغ
و آنگاه بوسه
بوی سیب
صدای باران
سوسوی فانوس در جنگل تاریک
صدای زوزه ی گرگ در کوهستان
و گرمای در آغوش کشیدن
و چه زیباست در آغوش کشیده شدن همانند در آغوش کشیده شدن خورشید در افق به هنگام غروب
و من دوست دارم که همانند خورشید که از آغوش افق بیدار می شود به هنگام طلوع ؛ طلوع کنم از آغوش عشق به هنگام سحر
صدای فلوت چوپان
صدای زنگوله گله
و چه زیباست دنبال کردن عشق در لاله زار
و لبخند گل
صدای خنده عشق
چرخش باد در گندم زار موها
و من دود دودکش کلبه ام رو دوست دارم
صدای سوزش هیزم
قول قول کتری
سرمای زمستان
کولاک سوزناک کوهستان
من دوشیدن شیر گاو رو دوست دارم
و چه زیباست زیستن در کلبه
چکمه پوشیدن و در برف قدم زدن
چتر رو بستن و زیر باران رفتن
عشق رو بوسیدن
خیس شدن
سرماخوردن
آخ که چه زیباست زندگی کردن در کلبه ی عشق
بیقرار عشق شدن در کلبه
گه در رو باز کرده ... و انتظار...
گه پشت پنچره... خیره ماندن... و انتظار...
و چه سخت است انتظار
و چه شیرین است بوسه وصال
نور امید
بوی خوشبختی
صدای عشق
آواز پرنده
نجوای شعر
سکوت شب
هلال ماه در کوهستان
دست روی قلب تپنده ی عشق
نبض دلتنگی
چشمان آهو
تولد ققنوس
و چه زیباست تعبیر رویاهایم در خواب

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر