به وبلاگ من خوش آمدید

من که میمیرم برای زندگی با تو

به این فکر می کنم که اگه یه روزی اون کسی را که دوستش دارمو دوباره ببینمش چی کار بکنم
مثلا خیلی اتفاقی تو خیابون یا تو پارک یا چه میدونم تو یه پاساژی ببینمش چیکار کنم. اینکه اون چه واکنشی نشون میده
یا اگه یه روزی به تلفنش جواب بده ممکنه چه اتفاقی بیوفته چی بگه چیکارکنه
وقتی چشمامو می بندمو لحظه ی خیالی دیدن اتفاقیش تو یه خیابون نامشخص را تصور می کنم ؛ من بی درنگ با دیدنش به طرفش خواهم دوید وقتی به چند قدمیش برسم متوقف می شمو اسمشو صدا می زنم. ترس و اضطراب از واکنشش و هیجان دیدنش قلبمو به شدت می کوبه. می ترسم. می ترسم از اینکه چه می کنه نکنه بزنه زیر گوشم نکنه فحشم بده نکنه آبروریزی کنه! نکنه تحقیرم کنه ولی مثبت می اندیشم که وقتی برگشت و منو دید چیزی نمیگه فقط سکوت می کنه و من به آرامی به او نزدیک می شوم و با هر قدم هاله ی اشک در چشمانم بیشتر می شود تا که به او می رسم دیگر اشک تمام چشمانم را پر کرده و جز تصویری مخدوش چیزی نمی بینم با یک پلک برهم زدنی اشک روانه می شود و خودم را در آغوشش رها می کنم و او تنها سکوت می کند
با خودم می گم اگه وقتی منو دید اعصبانی بشه و بزنه زیرگوشم چی. حتی در این صورت باز دلو می زدم به دریا وهرچه باداباد

برای دانلود آهنگ با توام از احسان خواجه امیری کلیک کنید
 حسین غیاثی ترانه سرای این آهنگ است
پ.ن
این روزا اصلا حوصله ندارم و همش خستم. تنبل هم شدم. کارایی را که قبلا انجام می دادمو الان سختم شده و خیلی تنبل شدم!
هیچی ام به ذهنم نمی رسه واسه نوشتن. اگه چیزی هم به ذهنم برسه تنبلی می کنم واسه نوشتنو بعد فراموشش می کنم

فصل جدید سریال پولدارک شروع شده و سریال همزادها
کلی منتظر شروع سریال پولدارک بودم ولی روز شنبه فراموش کرده بودم که یهو موقع نگا کردن بی بی سی تو خوندن خبرا گفت که دیروز 7 آبان مصادف با روز کوروش .... منو می گین از جام پریدم و دادو هوار. تو صدم ثانیه با خودم گفتم اگه دیروز هفتم بود پس الان هشتم واگه الان داره خبر شصت دقیقه بی بی سی پخش می شه پس ساعت از ده گذشته و پولدارک الان داره پخش می شه
با سرعتی در حد یوسین بولت دویدمو خودمو به اتاقم رسوندم و نصف پولدارکو دیدم نصف دیگشو هم تکرار دیدم
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر