به وبلاگ من خوش آمدید

اقتدارشان بر روی خون بنا شده بود


دارم به این فکر میکنم که حدود 800 سال از حمله چنگیز میگذره اما با گذشت 8 قرن فراموش نشده
ذات انسان خشونت و وحشی گری را فراموش نمیکنه
اینکه اون پسرجوان کار مجرمانه ای کرده یا نه را نمیدونم ولی اگه حتی مجرم هم باشه وظیفه ی پلیسه که برخورد کنه نه یه خپلوی داعش صفت ترسناک
هیچ حکومتی نمی توونه با ارعاب و ریشو باتوم و پهباد و موشک به حکمرانی ادامه بده. همه ی پهباد ها و موشک هاشو می ذاره و می ره.اصولا ترساندن فقط تا یه جایی کارایی داره و از یه حدی فراتر بره؛ انسان ترسو سر به شورش می زنه
دارم به این فکر میکنم که 800 سال هم بگذره خشونت عده ای انسان نمای ریشوی بی سیم به دست فراموش نخواهد شد 
 اینکه ما در پیچ تاریخی قرار داریم  اینکه فلانی داره فرو می پاشه به مرزهای بهمانی رسیدیم داریم شاخشو می شکنیم ما یه ابر قدرتیم نه جنگ میشه نه مذاکره ؛ ظهور نزدیک است ؛ فضایی فکر کردنه گول زدن خودشونه سرپوش رو خشونت شونه
دارم به این فکر می کنم که اگه عمر طبیعی داشته باشم و زیاد عمر کنم شاید 50 سالی از عمرم باقی مونده باشه و میشه شاهد خیلی چیزا بود ؛ توپ هزار چرخ می خوره تا به زمین برسه 
فقط جوانی و عمر نسلی سوخت 
شادی و خنده های جوانانی دوخته شد
مادرانی به گریه نشستند
کودکانی صبح با صدای گلوله از خواب بیدار شدند





۴ نظر:

  1. سیاست را به سخره میگیری پسرک .. دلت شیشه نوشابه میخواد؟ خانواده و سیاه :))

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. واقعیتو گفتم از بس که باهوشم!
      درضمن من نوشابه سیاه دوست دارم تو دوست نداری؟!:))

      حذف
    2. نوشابه اشو خیلی دوست دارم ..
      اما شیشه اشو امتحان نکردم .. نمی دونم درد داره یا نه :))

      حذف
    3. نیازی نیست امتحان کنی!!! حتما درد داره که باهاش تهدید میکنن
      البته جای نگرانی نیست چون دیگه خوشبختانه نوشابه شیشه ای تولید نمیشه :))

      حذف