به وبلاگ من خوش آمدید

با یه لبخند سرد دیدی آخرین بار پیرم کرد


-          فردا ساعت هفت میام دنبالت
+ فقط دیر نکنیاااا
-          بوسم کن خداحافظی کنیم
+ بوس بوس
.
.
.
شب موقع خواب
+ چرا ساعت هفت نمیشه که تو رو ببینمت دلم که از الان رفته پیشت (اس ام اس )
-          منم تحمل دوری تو ندارم عزیزم ... (زنگ می زنه)
.
.
.
(فردا ساعت 7 )
-          سلام صبح بخیر عزیزم
+ خوابم می آدم
-          سلامت کو
+ سلام(با حالت اخم)
-          سحر خیز باش تا کام روا باشی ، تنبلکم!( با شادی و خنده)
+ نمی خوام ، من خوابم می آد( با حالت لوس)
-         عزیزم دل منی تو
.
.
.
(فرودگاه)
+ پرواز استانبولو پیچ کردنا ، پاشو بریم
-          بشین هنوز پرواز مارو پیچ نکردن ( با نگاه های عجیب و غریب )
+ پرواز استانبولو پیج کرد
-          می دونم ولی ما استانبول نمی ریم
+ ( نگاه با چهره ی متعجب)
-          می ریم پاریس
+ شوخی می کنی؟ سرکارم گذاشتی؟
-          نه جانم جدی جدی می ریم پاریس
+ آخه چجوری؟
-          با هواپیما! (با لبخند شیطنت بار)
+ اذیت نکن ... می دونم با هواپیما ؛ منظورم اینه که خیلی گرون میشه
-          خب یه خورده پس انداز داشتم
.
.
.
(داخل هواپیما)
+ استرس دارم
-          برای چی ؟
+ به مامانم گفنه بودم داریم میریم استانبول با دوستم ولی الان چند ساعت بعد تو پاریسم
-          دروغ باعث میشه استرس داشته باشی می دونم
+ اگه هواپیما سقوط کنه چی ؟ نگران داعش تو فرودگاه آتاتورک بودم ولی الان تو پاریس که خیلی بدتره که !!!
-          چی داری می گی با خودت؟؟؟
+ اگه بمیریم هیشکی نمیفهمه اخه همه فکر می کنن ما رفتیم استانبول
-          (باخنده) نهههه می فهمن ، بلیط داریم ، هتل می ریم ، خنگ بازی درنیار
+ اون وقت که بدتر میشه... مامانم می فهمه که دروغ گفتم و استانبول نبودم بلکه رفته بودم پاریس
-          (بازم با خنده) خب بفهمه وقتی که مُردی مهم نیست فهمیدنش!
+ اِاِاِاِاِاِ !!! (با حالت لوس) مامانم اونوقت همش تا آخر عمرش واسش سوال میشه که من چرا تو پاریس بودم و نگران و ناراحت میشه ... من کلا استرس دارم
-          باشه عزیزم نگران نباش دستت را بده به من
ارزششو نداره؟ با من بودن ارزششو نداره؟
مطمئن باش نه مامانت میفهمه نه اتفاقی می افته، بهت قول می دم
.
.
.
(رستوران لاجاکوبین پاریس)
یه رستوران رمانتیک با نمای چوبی و تو خیابونی سنگفرش با فانوس های قدیمی ...
رستورانی با غذاهای محلی و خوشمزه
برای غذا گوشت غاز با پورهی سیب زمینی و سبزیجات سفارش دادن و برای دسر پای سیب داغ با قهوه ی فرانسوی
مشغول خوردن دسر بودند که چند نفر شروع به نواختن ویولون کردند و به طرف میز به آرامی حرکت کردند
سمیر با تعجب به نوازنده ها نگاه می کرد
کوروش از جایش بلند شد به طرف سمیر رفت و دست او را گرفت و بلند کرد سپس مقابل او زانو زد و انگشتری را  به طرفش گرفت و گفت زمانی که تورا دیدم و عشق را در قلبم حس کردم با خود عهد بستم که تا پایان زندگیم تو تنها کسی هستی که می خواهم لبخندهایش را ببینم ، می خواهم تمام روزهای خوب و گاهی بد زندگی ام را با تو باشم ، سمیر با من ازدواج می کنی؟
سمیر که مبهوت شده بود با چشمانی پر اشک گفت بله
مردم تو رستوران همگی شروع به دست زدن کردند

برای دانلود آهنگ دلتنگم از امین رستمی کلیک کنید
آهنگ ساز امین رستمی 
ترانه سرا مهرزاد امیرخانی 
پ.ن
فکر کنم داستانم خیلی بی مزه شد
برای شنیدن گزارش عشق ممنوع در آفریقا از برنامه چشم انداز بامدادی بی بی سی فارسی کلیک کنید

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر